زن ایرانی امروز، وارث تاریخی پیچیده و پرتنش است؛ تاریخی که از سویی ریشه در الگوی آسمانی حضرت زهرا(س) دارد و از سوی دیگر با موجهای سهمگین مدرنیته، سیاست، اقتصاد و رسانه پیوند خورده است. تبیین جایگاه زن ایرانی، بدون فهم این دو جهانِ به ظاهر متعارض اما در باطن مکمل، تصویر کاملی از هویت زن معاصر ارائه نمیدهد.
فاطمه زهراء (س): الگوی جامع برای زن چندبعدی
حضرت زهرا(س) نه یک «نماد اسطورهای»، بلکه الگویی انسانی و اجتماعی است؛ الگویی که ابعاد مختلف وجود زن را در کنار هم و بدون حذف یا تضاد نشان میدهد.
در سیره فاطمی، عبادت به معنای گریز از زندگی نیست، بلکه نوعی قدرتگیری درونی است. همسری و مادری، نقشهایی انتخابشدهاند نه تحمیلشده؛ و خطبه فدکیه نشان میدهد که حضور اجتماعی زن، نهتنها با عفاف در تضاد نیست، بلکه میتواند قدرتمندترین شکل کنش سیاسی باشد. همین ترکیب پیچیده از قدرت و عطوفت، دانش و خانهداری، اطاعت و استقلال رأی، الگویی میسازد که حتی امروز در مواجهه با بحران هویت زن قابل استناد است.
زن ایرانی؛ روایت چهارده قرن تغییر و چالش
زن ایرانی در گذر تاریخ، همواره میان نیروهای متقابل حرکت کرده است.
از ایران باستان که زن را گاه «مادر مقدس» و گاه «متاع اقتصادی» میدید، تا دوره اسلامی که تلفیقی از معنویت و سنت شکل گرفت. در مشروطه، صدای زنان برای نخستین بار جدی شنیده شد، اما در دوره پهلوی با مدرنسازی شتابزده، زن ایرانی در شکافی جدید گرفتار شد: آزادیهای ظاهری بدون پشتوانه فرهنگی.
انقلاب اسلامی اما نقش تازهای تعریف کرد؛ حجاب به یک «اعتراض سیاسی» تبدیل شد و زن در متن انقلاب و دفاع مقدس، هویت جدیدی یافت: خواهر انقلابی، فعال، مقاوم و مسئولیتپذیر.
نسل امروز زن ایرانی، جوانی است تحصیلکرده، اجتماعی و آگاه؛ اما گرفتار تناقضهایی که ریشه در همان گسستهای تاریخی دارد: سنتگرا در خانه، مدرن در فضای مجازی؛ پایبند به ارزشهای خانوادگی اما مطالبهگر حقوق اجتماعی.
گسستها و پیوستهایی که هویت زن امروز را شکل دادهاند
گسستها عمدتاً ناشی از جدایی زن معاصر از الگوی زن کامل هستند:
ـ گسست معرفتی: فاصله گرفتن از تصویر انسانی و چندبعدی زن فاطمی
ـ گسست کارکردی: تقلیل زن به مادری صرف یا کنشگر اجتماعیِ بیریشه
ـ گسست اجتماعی: انتخاب بین «خانهنشینی» یا «نمایشگری»، بدون یافته شدن جایگاه واقعی
اما پیوستهای تاریخی همچنان در روح زن ایرانی زندهاند:
ـ مادری به عنوان هویت پایدار
ـ ریشههای عمیق ایمانی
ـ ارجگذاری به علم و تحصیل
این پیوستها، امکان احیای الگوی زن ایرانی را فراهم میکنند.
آیا الگوی فاطمی برای زن امروز قابل پیادهسازی است؟
برخی تصور میکنند تفاوت عصرها، الگوی فاطمی را بلاموضوع کرده است؛ حال آنکه اتفاقاً جامعیت سیره حضرت زهرا(س) همینجا آشکار میشود. تفاوت زمانه درست است، اما انسانیت مشترک باقی است.
سیره فاطمی، به دلیل «انعطافپذیری معنایی» و «عمق معرفتی»، قابلیت تفسیر و تطبیق با نیازهای زنان امروز را دارد.
این الگو، نه زن را به خانه حبس میکند و نه او را در مدار مصرفگرایی مدرن میاندازد؛ بلکه زن را کنشگری میداند که عقل، احساس، ایمان و اجتماع را در کنار هم حمل میکند.
راههای احیای گفتمان زن فاطمی برای جامعه امروز
برای عبور از بحران هویت زن ایرانی، گفتمان فاطمی باید در سه عرصه بازتولید شود:
۱. عرصه نظری
بازخوانی سیره فاطمی با روشهای علوم انسانی معاصر
ارائه گفتمان بدیل در برابر فمینیسم وارداتی
تعریف «زن موفق» نه بر اساس شاخصهای غربی، بلکه در چهارچوب ایرانی ـ اسلامی
۲. عرصه اجتماعی
بازتعریف تقسیم کار خانواده بر اساس الگوی همکاری فاطمی ـ علوی
حمایت ساختاری از نقشهای چندگانه زن (مادر، دانشجو، کارمند، کنشگر)
ایجاد نهادهایی که مسیر رشد زنان را بدون آسیب به خانواده فراهم کنند
۳. عرصه حقوقی
اصلاح قوانین خانواده و اشتغال با حفظ چارچوب ارزشی
کاهش تعارضات میان مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی زنان
در نتيجه ، زن ایرانی در نقطه تلاقی دو جهان
زن ایرانی امروز، میان دو جهان ایستاده است:
جهان سنت که امنیت و معنا میدهد، و جهان مدرن که آزادی و فرصت میآورد.
الگوی فاطمی راه سومی پیش مینهد؛ راهی که نه بازگشت مطلق به گذشته است و نه غرق شدن در مدرنیته.
این الگو، تصویر زنی را پیش رو میگذارد که هم مادر است و هم فعال اجتماعی، هم اهل عاطفه است و هم مدافع حق، هم دیندار است و هم آگاه؛ زنی که میتواند در تلاطم جهانی امروز، هویت خود را باز یابد و آیندهای استوار برای جامعه ایرانی بسازد.
انتهای خبر/
















